سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تعداد بازدید :  
تاریخ : دوشنبه 94/7/6
افسران - .........

 

 

 

 

 

? درد من این است که داود،
که هرگز از پا نیفتاده بود...
زیر دست و پا افتاده بود !
و نمی‌توانست کمر راست کند و از مهلکه خارج شود

? این همان داودی بود که در سال‌های جنگ
وقتی به زحمت هجده سالش بود، پایش بر روی مین می‌رود
اما اجازه نمی‌دهد دوستانش برای کمک به او وارد میدان مین بشوند.
نگران بود کسی دیگر آسیب ببیند
که فریاد می‌زد نیایید، خودم می‌آیم
ایستاد و با یک پا حرکت کرد و هنوز چند قدمی برنداشته بود
که مین دیگری و انفجار دیگری و پای دیگرش...

? حرکت و خیز بچه ها را که دید،
صدا بلند کرد که: «گفتم که می‌آیم، کسی نیاید»
سینه‌خیز از میدان مین خارج شد...

? دردناک نیست که همین داود که با دو پای قطع شده
و خونین از پا نیفتاده بود
حالا بدون پاهای مصنوعی‌اش
زیر انبوه جمعیت افتاده باشد و نتواند بلند شود ؟