سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تعداد بازدید :  
تاریخ : چهارشنبه 93/2/31

زیبایی رنگ مشکی ...

افسران - زیبایی رنگ مشکی ...



تعداد بازدید :  
تاریخ : چهارشنبه 93/2/31
تعداد بازدید :  
تاریخ : چهارشنبه 93/2/31
تعداد بازدید :  
تاریخ : چهارشنبه 93/2/31
تعداد بازدید :  
تاریخ : چهارشنبه 93/2/31

نصایح معصومین علیهم السلام برای ازدواج ...

افسران - نصایح معصومین علیهم السلام برای ازدواج ...

1) پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) :

وقتی کسی که به خواستگاری می آید و اخلاق و دین اش مایه رضایت است به او زن دهید که اگر چنین نکنید ، فتنه و فساد زمین را پر خواهد کرد

(نهج الفصاحه ، ح247)

11 ) امام صادق (علیه السلام) :

هر که از ترس تهیدستی ازدواج نکند ، به خدای متعال گمان بد برده است . خدای متعال می فرماید : « اگر تهیدست باشد خداوند از فضل خود توانگرشان می سازد » .

(نور الثقلین . ج3 . ص597)




تعداد بازدید :  
تاریخ : چهارشنبه 93/2/31
افسران - آیا دعا خدا را به ما نزدیک می کند؟



تعداد بازدید :  
تاریخ : چهارشنبه 93/2/31

لیلا در واکن میوم(خنده حلال)

افسران - لیلا در واکن میوم(خنده حلال)



تعداد بازدید :  
تاریخ : چهارشنبه 93/2/31

نماز شب

افسران - نماز شب



تعداد بازدید :  
تاریخ : چهارشنبه 93/2/31

هل کجا بودنت مهم نیست...

افسران - اهل کجا بودنت مهم نیست...
تاریخ تولدت مهم نیست، تاریخ «تبلورت» مهم است....!
اهل کجا بودنت مهم نیست، «اهل و بجا» بودنت مهم است...!
منطقه ی زندگیت مهم نیست، «منطق زندگیت» مهم است...!
و گذشته ی زندگیت مهم نیست،
امروزت مهم است، که از چه گذشته ای و چه چیزی برای فرداهایت می سازی.....!



تعداد بازدید :  
تاریخ : سه شنبه 93/2/30

 

یه روز یه ترکه میره سبزی فروشی تا کاهو بخره، عوض اینکه کاهوهای خوب را سوا کنه، همه کاهو های نامرغوب را سوا میکنه میخره. ازش می پرسند چرا اینکار را کردی میگه: صاحب سبزی فروشی پیرمرد فقیری هست. مردم همه کاهوهای خوب را میبرند و این کاهوها روی دست او میمانند. من بخاطر اینکه کمکی بهش بکنم اینها را میخرم. اینها را هم میشود خورد ....
این جوانمرد ترک کسی نبود جز عارف بزرگ آقا سید علی قاضی تبریزی (ره)
 
یه روز یه ترکـه میره جبهه، بعد از یه مدت فرمانده میشه. یه روز بهش میگن داداشت شهید شده افتاده سمت عراقی ها اجازه بده بریم بیاریمش. جواب میده کدوم داداشم؟! اینجا همه داداش من هستن!! اون ترکه تا زنده بود جنگید و به داداش های شهیدش ملحق شد.
اون ترکه کسی نبود جز مهدی باکری (ره)
 
به یه ترکه گفتند کتابی بنویس، ترکه برای تالیف آن کتاب حدود چهل سال تحقیق و مطالعه کرد و بیش از ده هزار کتاب را تمام خواند و به حدود صد هزار کتاب مراجعه مکرر داشت. او برای یافتن منابع و کاوش در کتابخانه های هند، ترکیه، ایران، عراق و ... سفرهای متعدد انجام داد و بالاخره یک کتاب 11 جلدی نوشت.
این ترکه کسی نبود جز علامه امینی (ره) و آن کتاب نیز همان الغدیر بود .
 
یه روز یه ترکه داشته ذکر میگفته، در وسط ذکر هنوز ذکر تمام نشده بود که یک حوری بهشتی با جامی در دست از سمت راست او می آید و جام شراب بهشتی را تعارف میکند اما چون ذکر هنوز تمام نشده بود ترکه به حوری اعتنا نمیکنه، حوری از سمت چپ میآید ولی بازهم ترکه اعتنا نمیکنه و حواسش را جمع ذکر حقتعالی میکند تا اینکه حوری از نظر ناپدید میشه و ترکه بالاخره ذکر خدا را همانگونه که استادش گفته بود کامل میکنه ....
این ترکه کسی نبود جز علامه طباطبایی(ره)